خبرگزاری تسنیم ـ داود فاضل فلاورجانی؛ وقتی در اوایل رنسانس نگاه انسانمحورِ اندیشمندان، بهتدریج دین مسیحیت را کنار میزد و به عقب نشینی وامیداشت، هنور کسی باور نمیکرد روزی برسد که این دین ابراهیمی هیچ جایگاهی در اجتماع غربی نداشته و صرفا به نمادی برای برخی دینداران؛ آنهم در پستوی خانهها و در خلوتکدۀ کلیسا تبدیل شود. اوضاع به جایی رسید که حتی دفاع از اندیشههای معقول مسیحیت هم هزینه داشت و معدود مدافعین آموزههای این دین به دگماندیشی و خرافهپرستی متهم میشدند.
در چنین اوضاعی اندیشمندان دینی حتی در فضاهای آکادمیک جرأت استناد به آیه و روایت نداشتند و بهمحض بیان آیاتی از کتاب مقدس گوینده را مورد هجوم قرار میدادند که دانشگاه محل بیان آرای غیرعلمی نیست! حال تصور کنید در چنین فضایی کسی جرأت کند بگوید که دین باید حاکمیت کند و اجتماع باید بر اساس ارزشهای دینی ساخته شود!!
این روزها در کنیا در نشستی بینالادیانی در دانشگاه دینی تانگازا در جمع برخی کشیشان مسیحی بودم که مسائل محوری اسلام و مسیحیت را مقایسه میکردند؛ عقاید اسلامی و عقاید مسیحی یا احکام اسلامی و احکام مسیحی و از این قبیل. یکی از موضوعاتی که مطرح شد بحث دین و سیاست بود و کشیش از لزوم دخالت کلیسا در سیاست برای ترویج اخلاق دینی سخن میگفت و ما را به کتاب مقدس و نیز کتاب «از منبر تا پارلمان» ارجاع میداد؛ یعنی اینکه کلیسا هم باید در فرآیند رآیگیری مشارکت کند و هم خود کسانی را به پارلمان بفرستد.
البته اینکه کشیش به پارلمان برود تا بر قوانین نظارت کند و مانع وضع قوانین ضداخلاقی شود؛ نسبت به نگاه حاکمیتی شیعه در لزوم حاکمیت دین کاملاً حداقلی است ولی تا همین حد هم نشان میدهد که فضا تغییر کرده است. براستی اگر انقلاب اسلامی ما بهرهبری امام خمینی(ره) نبود آیا کسانی شهامت طرح چنین مباحثی را داشتند؟
کجای دنیا و در چه نظریه و مکتب فکری چنین مطالب غنی در باب ولایت دینی مطرح است؟ آیا اگر غدیر و رویکرد حاکمیتی غنی شیعه نسبت به مسأله امامت و حاکمیت نبود، امام خمینی(ره) میتوانست با طرح مسأله ولایت فقیه این حرکت اعجازگونه را به ثمر برساند؟
از همین جاست که روشن میشود طرح مسأله جانشینی رهبری در غدیر نه صرفاً مسأله زمانی و مربوط به امامت امیرالمومنین که نگاهی تمدنی است و پیامبر با رویکردی کلان و چشماندازی به وسعت همۀ تاریخ این موضوع را مطرح کرده و از اینرو نظریه امامت تنها گزینۀ ممکن برای شکست تمدن الحادی غرب و احیای تمدن نوین اسلامی است.
انتهای پیام/
بدون نظر!